گروه فارس من خبرگزاری فارس-حمیدرضاعسگریمزین؛ این گزارش درباره تازهترین کمپینهای موفق است؛ مطالباتی که با پیگیریهای «فارس من» و البته همراهی مسؤلین به نتیجه رسید. از پایان انحصار طولانی حرفه وکالت گرفته تا تصویب مالیاتستانی از سلبریتیها و شاخهای مجازی. تعطیلی بزرگترین کتابخانه نابینایان با پیگیریهای انجامشده منتفی شد. روز تکریم سرباز هم با تلاش خبرنگاران فارس به تقویم بازگشت. همراه من باشید.
۱| مالیاتستانی از سلبریتیها؛ مطالبهای که با ورود مجلس موفق شد
دستمزدهای نجومی سلبریتیها ورد زبانها است. درآمدهایی که اغلب با کمترین زحمت بدون کوچکترین شفافیتی به جیب میزدند. بدتر اینکه بسیاری از این پولهای بادآورده از حساب مردم و از سفره بیتالمال به آنها پرداخت میشد. انفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی هم همینطور؛ کسانی که اصطلاحاً به «شاخهای مجازی» معروف شدند. جماعتی که با درآوردن مُشتی ادا و اطوار برای خودشان کلی دنبالکننده دستوپا کردهاند.
همین چند صد هزار فالور مهمترین منبع درآمد شاخها است؛ حالا از تبلیغات گرفته یا ترفندهای دیگر. کمترین نظارت یا شفافیتی هم روی تراکنشهای آنها نیست. اصلاً معلوم نیست این پولها روی چه قاعدهای محاسبه میشود. از کجا میآید به کجا میرود؛ هیچی! کلاً اطلاعاتی از کاسبی اساسی اینفلوئنسرها وجود ندارد. نتیجه؟ تولد طبقه رانتخواری که به هیچجا پاسخگو نیست؛ هر کاری دلش بخواهد انجام میدهد.
بدترین نکته اما «تبعیض» است؛ یک تبعیض باورنکردنی که دولت میان حضرات سلبریتی با فرودستان جامعه برقرار کرده است. آنهم در مالیاتستانی؛ وقتی مالیات کارگر جماعت هنوز واریزنشده از حقوق آنها کسر میشود! آن وقت فلان هنرپیشه یا شاخ مجازی با درآمدهای نجومی راستراست توی خیابانهای شهر فخرفروشی میکند. مطالبات متواتری برای همین در «فارسمن» برای اخذ مالیات از آنها شکل گرفت.
مثلاً این کمپین با صدها حامی که از معافیت مالیاتی هنرپیشهها گلایه کرده و مینویسد: «بسیاری از بازیگران یا همان سلبریتیها با درآمدهای چند میلیاردی در سال بدون هیچ دلیل قانع کنندهای کاملاً از مالیات معاف هستند. این در حقیقت هزینهای است که ملت تاوان آن را میپردازند. در صورتی که هر روز نیز شاهد زبان درازیها، اهانتها و بیحرمتیهای این جماعت به نظام و انقلاب هستیم.»
یا این پویش که از عدم مالیاتستانی از درآمد شاخهای مجازی انتقاد میکند: «چرا میلیاردها تومان در فضای مجازی به جیب اینفلوئنسرها میرود و تبلیغات میکنند؛ ریالی هم مالیات نمیدهند؟ کلی هم باعث بازار گرمی شبکههای خارجی میشوند. از این افراد باید مالیات گرفته شود.» این پویش هم از مسؤلین میخواهد هر چه سریعتر بهفکر جمعآوری مالیات از صفحات تبلیغکننده در فضای مجازی باشند.
مطالبات متواتر مردم با پیگیریهای فارس من به صحن علنی رسید. نمایندگان شما با طرح پیشنهاد مالیاتستانی از شاخهای مجازی موافقت کردند. به این ترتیب مقرر شد درآمدهای کاربران دارای بیش از ۵۰۰ هزار دنبالکننده رسانههای کاربرمحور از محل تبلیغات مشمول مالیات بر درآمد شود. بعلاوه سازمان امور مالیاتی مکلف است ظرف دو ماه پس از لازم الاجرا شدن این بند دستورالعملهای مربوطه را تهیه و تدوین کند.
معافیت مالیاتی هنرمندان و انتشارات کمکدرسی هم پایان یافت؛ بر اساس مصوبه مجلس تنها بازیگران و هنرمندانی که سقف درآمد آنها کمتر از سالی ۲۰۰ میلیون تومان است، از مالیات معافند. موضوعی که البته شامل حال ناشران کتابهای کمکآموزشی هم هست. به این ترتیب سلبریتیجماعت در سال آینده باید مثل همه مردم عادی از مجموع درآمدهای سالانه مالیات پرداخت کنند.
۲| پیروزی روشندلان؛ پیگیریهای فارسمن چگونه کتابخانه نابینایان را نجات داد؟
رودکی مهمترین کتابخانه آنها است؛ روشندلان را میگویم. کسانی که از نعمت تماشای زیباییهای آفرینش محرومند. بزرگترین تفریح آنها شاید همین کتاب خواندن است؛ نه مثل دیگران. با استفاده از خط بِریل. یا مجموعه کتابهای صوتی. سازمان بهزیستی اما خوابهای نهچندان مبارکی برای کتابخانه رودکی دیده بود. برنامه داشت منابع را به کتابخانه ملی منتقل کرده و آنجا را تخریب کند.
همین موجبات نگرانی روشندلان دوستداشتنی را فراهم کرد. کمپین آنها در «فارسمن» ثبت شد. مهمترین استدلال آنها در مخالفت با تخریب رودکی، عدم دسترسپذیر بودن کتابخانه ملی برای نابینایان بود. کتابخانهی بدمسیری که تازه اساساً برای استفاده روشندلها ساخته نشده است. دیگر اینکه آنها نگران امکانات متعددی بودند که رودکی همه اینسالها برای تولید کتابهای صوتی و بریل فراهم کرده بود.
میزبان جمعی از حامیان کمپین بودیم؛ انسانهای سختکوش و مصممی که علیرغم معلولیت حسابی تحصیلکرده و کتابخوان هستند. همهشان درسخوانده، باسواد و عضو هیأت علمی دانشگاه! مثلاً دکتر صبوریفر استادیار دانشگاه اراک بود. دکتر بهنام یوسفی استادیار دانشگاه آزاد واحد تهرانغرب. صادق عباسی که از کارمندان رودکی هم هست، دانشجوی دکترای قرآن و حدیث. مشروح میزگرد را از اینجا ملاحظه کنید.
همکاران من ماجرا را چه از سازمان بهزیستی چه از کتابخانه ملی پیگیری کردند. اشرف بروجردی رئیس کتابخانه ملی ابتدای امر در گفتوگو با خبرنگار فارس از تمهیداتی که برای خدمترسانی به نابینایان اندیشیده سخن گفت. سخنانی که بدلایل متعدد البته مورد پذیرش جامعه نابینایان قرار نگرفت. پیگیریهای فارسمن ادامه داشت. اصرار روشندلان سرانجام مسؤلین مرتبط را قانع کرد بیخیال تخریب رودکی شوند.
رئیس کتابخانه ملی در اینباره گفت: «در بدو امر جلسات تخصصی با بهزیستی برگزار کردیم. حتی برای دیدن جوانب امر اعضای شورای شهر نیز به این جلسه دعوت شدند تا مصوباتی در راستای تسهیل تردد در مسیر برای عبور و مرور روشندلان و ایجاد امکانات مناسب برای جابجایی ایشان از طریق اتوبوس و مترو به داخل کتابخانه داشته باشیم. تا ضمن فراهم شدن تمهیدات بتوانیم اصل ماجرا را اجرایی کنیم.»
بروجردی با اشاره به اینکه پس از اعلام این تصمیم برخی از روشندلان برآشفته شدند و کمپین تشکیل دادند، گفت: «آنها به دکتر قبادی رئیس سازمان بهزیستی هم نامهای مبنی بر دغدغههایشان نوشتند تا این انتقال اجرایی نشود. وقتی دیدیم اصرار دوستان عزیز روشندل ما زیاد است بنده با رئیس بهزیستی تماس گرفتم و گفتم ماجرا را رها کنیم؛ چراکه هم از سویی اواخر دولت دوازدهم است و همین این که دوستان روشندل ما نگران شدند.»
خدا را شکر! جامعه معلولان نیازمند توجه است. البته که باید صدایشان را شنید. کتابخوانی از معدود تفریحاتی است که میتوانند در اوقات فراغت داشته باشند. چرا باید با یک تصمیم شتابزده همان را هم از آنها دریغ کرد؟ به این ترتیب این مطالبه هم به نتیجه رسید؛ موفق شد.
۳| دهها هزار امضا برای تکریم؛ روز ملی سرباز چگونه وارد تقویم شد؟
شأن و شخصیت این جوانترها را باید حفظ کرد؛ بچههایی که با افتخار خدمت زیر پرچم را انتخاب کردهاند. امنیت وجببهوجب ایران عزیز حالا مرهون تلاش شبانهروزی همین نیروهای وظیفه است. یکی از راههای تکریم انتخاب روزی به نام آنها است. روزی که میتواند بهانهای برای قدرشناسی و گرامیداشت آنها باشد. برای همین مطالبهای دیماه امسال در «فارس من» برای انتخاب یک روز به نام سرباز ثبت شد.
کمپین آنها خیلی زود بالا گرفت؛ توانست بالغ بر ۱۱هزار امضا جمعآوری کند. سردبیر سوژه معقتد بود همه سربازان ایرانی باید به حاجقاسم سلیمانی اقتدا کنند. اَبرمردی که بزرگترین افتخارش سربازی برای این مردم بود. همکاران من بهرحال پیجوی مطالبه آنها شدند. با شورای فرهنگ عمومی مکاتبه شد. شورایی که وظیفهدار جمعآوری پیشنهادات و طرح آنها برای ورود به تقویم کشور است.
مطالبه به نتیجه رسید؛ دبیر شورای فرهنگ عمومی از موافقت قاطع اعضا با نامگذاری چهارم مهرماه بعنوان روز سرباز در تقویم سخن گفت. برای اطلاعات بیشتر در اینباره و درباره دیگر مطالبات پرامضای سربازی در فارسمن پیشنهاد میکنم این گزارش را بخوانید: داغترین مطالبات سربازی؛ چگونه پیگیریهای فارس من «روز سرباز» را وارد تقویم کرد؟
۴| شکست انحصار وکالت؛ مطالبه ۶۵ ساله دانشجویان به نتیجه رسید
آزمون وکالت دغدغه خیلی از دانشجویان بود؛ حقوقخواندهها بیشتر. آزمونی که عملاً برای ورود تازهکارها به کسبوکار ظرفیت تعیین میکرد. به این ترتیب عملاً حرفه وکالت انحصاری شده بود. قبولی در آزمون بعضاً سختتر از قبولی در آزمون سراسری به نظر میرسید! بچهها گاهی سالها پشت آزمون بودند؛ چرا؟ برای ورود به بازار کار! مطالبات متواتری برای شکست انحصار از حرفه وکالت در «فارس من» به ثبت رسید.
مثلاً این پویش انحصار حرفه وکالت را عامل اصلی رانتخواری و افزایش حقالوکالهها معرفی میکرد: «تعیین ظرفیت برای پذیرش آزمون وکالت باعث شده سالانه تنها ۴ درصد از داوطلبان آزمون موفق به قبولی شوند. این فرآیند معیوب باعث شده سرانه وکیل در کشور، یک سوم متوسط جهانی شود. در حالی که سرانه وکیل حتی در کشورهایی مثل عراق و ترکیه نیز از کشور ما بیشتر است.»
این پویش هم باعنوان «امتحان وکالت رو از تحت سیطره کانون وکلا خارج کنید پشت سد رانت ورانت بازی پیر شدیم» در فارس من ثبت شده و نوشته بود: «هر سال یه آزمون با منابع بسیار بسیار ناهمگن و وسیع میگیرن و با اعمال سلیقه وعدم شفافیت هرمرکز کارآموزی مورد نظرشو انتخاب میکنه اگر قرار به آزمون هست لااقل چند مرحله ای برگزار کنن تا فرصت پرداختن به منابع در شرایط یکسان باشه این چه اوضاعی هست پیر شدیم رفت توروخدا رسیدگی کنید.»
مجلس برای اصلاح این رویه معیوب دست به کار شد؛ نمایندگان با تصویب طرحی مواد ۱ و ۷ قانون سیاستهای کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی را اصلاح کردند. اصلاحی که حرفه «وکالت» را هم یک کسب و کار به شمار آورده و آن را از حالت انحصار خارج میکند. بر اساس ماده ۷ قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، صادرکنندگان مجوز کسب و کار حق ندارند به دلیل اشباع بودن بازار از پذیرش تقاضا یا صدور مجوز کسب و کار امتناع کنند.
البته که تصویب چنین قانونی با اعتراض شدید سفرهداران انحصار مواجه شد. آنها که هماره بابهانه «اشباع» بودن بازار کار از ورود تازهواردها ممانعت میکردند. درنهایت اما با تأیید شورای نگهبان بر مصوبه مجلس شورای اسلامی، انحصار طولانی وکالت هم شکسته شد. این کمپین به هم به نتیجه رسید!
فارس من در خدمت شما است؛ برای طرح و پیگیری مطالبات و مشکلات خود کافی است به صفحه ما رفته و یک کمپین ثبت کنید. کمپینی که اگر با اقبال و حمایت مردم مواجه شود، روی میز پیگیریها قرار خواهد گرفت. منتظرتان هستیم.
گزارش از محمد آزادی
انتهای پیام/