خبرگزاری فارس ـ تاریخ: در کتاب غلامرضا مصور رحمانی، کهنه سرباز (خاطرات سیاسی، نظامی و اقتصادی)، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1377، ص95-97. آمده است. روزی که دکتر مصدق در نطق خود اظهار میکرد، راهآهن سراسری با چنان مسیر که از شهرهای مهم پرهیز کند و «خلیج فارس» را به «بندر گز!» متصل سازد، برای بهبود وضع اقتصادی ایران مفید نیست، بلندگویان دستگاه، او را متهم به عوامفریبی کردند.
اما بعدها «واقعیت»، نشان داد که از بندر گز، در تمام دوران سلطنت رضاشاه و محمدرضاشاه، حتی یک کیلو پنبه، نمیگویم یک تن، یا یک فرد مسافر به خارج نرفت و از آن بندر «آزاد»، یک بسته چای و یا یک حبه قند وارد ایران نشد، و کوچکترین عمل ترانزیتی هم از آن مسیر صورت نگرفت. پس مصدق درست میگفت، و آن عربدههای دستگاه علیه او فقط ارزش «جار و جنجال» علیه رجل ملت دوست واقعی را داشت.
در عکس هوایی که در سال 1317 از اسکله بندر گز گرفته شده، فقدان فعالیت کاملا معلوم است.
یک نگاه به نقشه آسیا نشان میدهد که امکان استفاده واقعی از آن مسیر، استفاده استراتژیک بود. زیرا در تمام قاره آسیا فقط گرگان است که به فاصله 48 ساعت از خلیج فارس میتواند محل تجمع نیروهایی واقع شود که پهلو و عقبه نیرویی را که میخواهد از شرق ایران و یا افغانستان ( تنها مناطق تعرضی به هندوستان در تمام آسیا) به هندوستان تعرض کند، از دهلیز گرگان، بجنورد، قوچان، جام مورد تهدید قرار دهد.1
این راه استراتژیک را، به سود واقعی انگلستان، به هزینه ملت فقیر ایران ساختند، و مازاد عایدات از بابت خرید اسلحه، بهعلاوه مالیات قند و شکر ( که گرانی بالطبع کلیه مواد مایحتاج ملت را موجب شد) را صرف آن کردند، که در نتیجه توده ملت پرتحمل ایران در طول یک نسل، از خوردن یک آبگوشت چرب و دو فنجان چای مایهدار، محروم شد و بلندگوی دستگاه، این تحمل محرومیت به ملت فقیر را به عنوان یک کار افتخارآمیز "بدون وام گرفتن از خارجه" مورد تحسین قرار داد!2