حجتالاسلام محمدحسین انصارینژاد در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس از گزینش و چاپ گزیدهای از اشعار «واعظ قزوینی»، شاعر نامدار سده یازدهم هجری و از شاعران نازک خیال و حکیم سبک هندی بامقدمه ای به قلم دکتربهمن بنی هاشمی در آینده نزدیک خبر داد.
این شاعر خاطرنشان کرد: میرزا محمد رفیع ملقب به رفیعالدین مشهور به واعظ قزوینی (1618م - 1679م)فقیه و ادیب ایرانی در سدهٔ هفدهم میلادی(یازدهم هجری) بود. وی از فرزندان مولانا ملا فتح الله قزوینی و از علمای امامیه و از ادبا و فضلای قرن یازدهم قمری است.او در وعظ و خطابه سرآمد بود و مدتها در مسجد جامع قزوین وعظ می گفت.او از شاگردان ملا خلیل قزوینی بود . از علم معقول حظی فراوان داشت و اثر مشهورش در این باره ابواب الجنان (به فارسی: درهای بهشت) نام دارد.
به گفته انضاری نژاد، وی در ذیحجه1027ق در قزوین زاده شد. او در زمینههای علوم معقول و منقول تحصیل کرد؛ در ادبیات فارسی، فقه شیعه، تفسیر قرآن، وعظ و خطابه ممتاز شد و به واعظ قزوینی شهرت یافت.
سبک او در شعر به سبک هندی نزدیک است، نسخ خطی دیوان واعظ در کتابخانه مجلس شورای ملی و کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری میشود. وی در بیشتر اشعارش به گفتن پند و اندرز می کوشد و توانگران را به دستگیری از بینوایان دعوت میکند و متخلص به واعظ است.
در آذر 1395 نخستین کنگرهٔ دوسالانهٔ شعر آئینی واعظ قزوینی در قزوین برگزار گشت؛ بیان شد که 825 غزل از او برجای مانده که 9 غزل به زبان ترکی و 816 غزل به زبان فارسی است و کوتاه ترین غزل وی سه بیت و طولانیترینِ آن در 21 بیت سروده شدهاست. او به سه زبان فارسی، ترکی و عربی تسلط داشته و این در شعر او نمایان است.
واعظ قزوینی در سال 1679م(رمضان1090ق) درگذشت و مدفنش در مدخل ورودی صحن شاهزاده حسین (قزوین) در گوشه چپ قرار دارد.
از آثاراوست:
ابواب الجنان: در پند و اندرز؛ در مکتبخانهها (مدرسهها پیش از نوینسازی) از کتابهای درسی در ایران بود،الموعظه: در دو جلد،دیوان اشعار، الحمله الحیدریه.
نمونهای از شعر او:
بکش تیغ ای ستمگر تا جهانی جان به کف گردد
کمان بردار تا خورشید، نارنج هدف گردد
از آن رو درج دل در دامن این دشت بگشایم
که می ترسم گرامی گوهر غم ها تلف گردد
به همواری نصیحت بیش در دل هااثر دارد
ز نرمی قطره ی باران ،در گوش صدف گردد
ز فکر این غزل آمد به یادم درگه ی شاهی
که سنگ از فیض خاک درگهش درّ نجف گردد
به ظاهر گرچه پروردم ز خاک درگهش واعظ
دل دیوانه ام در برّ مجنون جان به کف گردد
(واعظ قزوینی)
انتهای پیام/