اردوان مجیدی
در سلسله یادداشتهائی، به ریشه یابی و کالبد شکافی مشکلات ماهوی نظام تعلیم و تربیت و ارائه راهحلهای ممکن پرداخته بودیم. این سی و پنجمین بخش از این یادداشتها است.
مربی زیرک و ارزشیابی زیرکانه
در یادداشت سی و سوم به مقوله مربی زیرک پرداخته بودیم، و اینکه چگونه مربی می تواند فضائی را فراهم کند که شاگردان با شوق و علاقه درونی خود تلاش کنند، و در ذهن آنها چالش ایجاد کند، آنها را درگیر کند، و به تکاپو اندازد. در یادداشت سی و چهارم، به یکی از ابعاد این زیرکی، در ارزشیابی زیرکانه پرداختیم. دیدیم که چگونه با بهره بردن از بسترهای سکوهای آموزشی ایجاد شده، با ارزشیابی ویژهگرا شده و نقطه زن، می توان زیرکانه شاگردان را، در کلاس فعال کرد. در این یادداشت، ابعادی دیگر از ارزشیابی زیرکانه را مورد بحث قرار می دهیم.
به مناسبت انتشار کتاب ”گذار در بحران؛ تعلیم و تربیت در گذار به سمت نظام برتر“، تالیف نگارنده همین یادداشتها، که توسط انتشارات خبرگزاری فارس، منتشر شده است، این یادداشت و چند یادداشت بعدی، از بخشهائی از کتاب، انتخاب شده است.
ارزشیابی سختگیرانه و پر چالش، ولی منطقی، و در یادگیریای متعادل
امیر المومنین علی علیه السلام :أیُّهَا النّاسُ ! تَوَلَّوا مِن أنفُسِکُم تَأدیبَها ، وَاعدِلوا بِها عَن ضَراوَةِ عاداتِها[1].
اى مردم! خود به ادب [و تربیت] کردن نفْس هایتان بپردازید و آنها را از وَلَع عادت هایشان باز دارید.
حالا اجازه دهید به دو سوال که در فصول قبلی و این فصل ممکن است در ذهن برخی خوانندگان عزیز شکل گرفته باشد، پاسخ دهیم.
کسی که به اجمال و سرسری نگاهی به یادداشتهای قبلی ( و نیز مباحث فصول سوم و چهارم و پنجم کتاب گذار در بحران) انداخته باشد، ممکن است با نقدهایی که به ارزیابی ماشینی و تفکر همگرا و زیرسوال بردن کتابهای درسی همگرا، و توصیه به آموزش باز و مبتنی بر نیاز و خصوصیات شاگردان و مباحثی نظیر اینها مطرح کرده ام، تلقی کند که من با نظم، و مشی سخت کوشانه و سخت گیرانه مخالفم، و میگویم نباید آزمون گرفت، بچهها را باید رها کرد، و مدرسه باید تفریحگاه بچهها باشد. در حالی که این تصور، جفایی به دیدگاههای من و مباحثی است که مطرح شده است. متاسفانه این برداشت عجولانه به کرات اتفاق میافتد؛ چه توسط کسانی که از بیرون به این مباحث نگاه میکنند، و چه حتی کسانی که مربی و مجری این رویکرد هستند.
تعلیم و تربیت به شدت باید با سخت کوشی شاگرد همراه باشد.
اصلا اینگونه نیست! تعلیم و تربیت به شدت باید با سخت کوشی شاگرد همراه باشد. شاگرد باید یاد بگیرد که مطیع مربی باشد، و به صورت جدی درگیر کارهایش بشود. باید نسبت به کارهای خود و انجام دادهها و ندادههای خود، به شدت مسئول و پاسخگو باشد. باید دائما مورد سنجش و ارزشیابی قرار داشته باشد. و باید دائما بازخوردهای مناسب را از مربی و محیط خود دریافت کند.
منتهی این سخت کوشی باید در جهتی منطقی و متناسب با انگیزهای درونی او صورت گیرد. مطیع بودن، به درخواست خود او انجام شده، و او برای پذیرفته شدن توسط مربی و اطاعت از او، برای رشد یافتن و افزایش ظرفیت خود، تلاش کرده، تبعیت کرده، از مربی خواهش کرده، و جلوی او زانوی تلمذ بزند؛ نه آنکه به زور و اجبار محیط، خانواده و قانون، مجبور به تبعیت از معلم و درس شود.
کارهای واگذار شده به خود را به صورت جدی انجام داده، و نسبت به آن پاسخگو باشد، اما کارهایی که از منطق آن سر در میآورد، یا حداقل به منطق صحیح استاد، که ممکن است او به آن احاطه و خبر نداشته باشد، اعتماد کرده باشد. باید دائما سنجیده شود، اما سنجش در نقاط دارای چالش، در حد، و نیز در لبه توانمندیهای خود، نه سنجش کور و مبهم میانگینگیری شده، که او را به درجا زدن یا رکود ترغیب کند. دائما بازخورد دریافت کند، اما بازخوردی که موجب رشد و تنظیم رفتار او شود، نه بازخوردهای تحقیر کننده، محدود کننده و مقایسه کننده با سایرین.
ما نیاز به دمیدن در شیپور نظم، سخت کوشی، ارزشیابی، بازخورد، مسئولیت پذیری، و جدی بودن فرایند آموزشی داریم. اما متاسفانه نظام رسمی در حال حاضر از سر گشاد آن این شیپور در آن میدمد، برای همین جز صدایی ناموزون از آن بیرون نمیآید.
تفاوت استفاده از یک ابزار: آزمونی برای حفظ مداری یا آزمونی برای یادگیری عمیق و ویژهگرائی
این سوال اول بود. اما سوال دیگری هم ممکن است در مطالعه مطالب همین فصل، و بخصوص بحث آزمون زیرک شکل بگیرد. اینکه آیا روند آزمون زیرک، همان روند کنونی مدارس که شاگردان را درگیر آزمونهای کلیشهای (موسوم به تستی) متعدد میکنند، نیست؟
چه بسیار از داروها که در اندازه مناسب درمان کننده و در اندازه نامناسب به سم تبدیل میشوند.
پاسخ بدون در نظر گرفتن امکان چند سطحی بودن آن، و از یک منظر، مثبت است. بله ارزشیابی زیرکانه یک سازوکار است که میتواند آزمونهای خودکاری را در هر جهتی که مدرسه یا مربی تنظیم میکند، برای حرکت دادن شاگردان بگیرد. مدرسه از این آزمونها و این سازوکار ارزشیابی میتواند برای تقویت روند تعلیم و تربیت صنعتی استفاده کند. از این نظر، ارزشیابی زیرکانه فی البداهه سازوکار خوبی نیست، و بالقوه میتواند یک سازوکار خطرناک و مسموم باشد. چه بسیار از داروها و حتی مواد غذائیای که در اندازه مناسب و متعادل، درمان کننده و ضروری هستند (نظیر نمک)، اما در اندازه و جایگاه نامناسب به سم تبدیل میشوند.
استفاده از این سازوکار در یادگیری صنعتی، مبتنی بر کتابهای درسی موجود، کتابهای کمک آموزشی و حل المسائل موجود، فضای حفظ محور، مباحث غیر کاربردی، تفکر همگرا، مباحث یکسوی متمرکز بر برخی حوزههای نظری، و فضای آزمون نمرهای و رتبه بندی شاگردان، میتواند وضعیت را در این نوع از یادگیری، بدتر هم بکند، و به ابزاری برای تقویت صنعت ناسالم کنکوری تبدیل شود.
اما همین سازوکار اگر در بستر یادگیری چند سطحی، یادگیری اکتشافی، یادگیری کاربردی و مبتنی بر نیاز، یادگیری شوق انگیز و لذت بخش، و یادگیری بصیرت آفرین و ترکیبی، با درگیر شدن شاگرد در فرایند استاد و شاگردی، در محیط مدرسه زندگی و مدرسه عمل استفاده شود، میتواند به این نوع از یادگیری هم کمک کند.
در رویکرد یادگیری مطلوبی که از آن در فصول قبلی این کتاب، و نیز کتابها و مقالات دیگر صحبت کردیم، بحث بر این نیست که شاگردان اصلا نباید مباحث دانشی و نظری را فرا بگیرند. فراگیری دانش یک ضرورت است. و دانش نظری در طیفهای مختلف، کاربردی، مورد نیاز و ضروری است. بحث ما بر این بود که همه آموزش، آموزش دانش نیست، و باید مهارت، فرهنگ و شخصیت بچهها، بیش از دانش مورد توجه قرار بگیرد.
میدانی برای ارزشیابی دانش کاربردی، در عین لزوم توجه به انواع دیگر ارزشیابی
ارتقاء شخصیت، فرهنگ و مهارت، قائدتا از طریق آزمون زیرک محقق نمیشود. آزمون زیرک نمیتواند همه ابعاد تعلیم و تربیت را پوشش دهد، و فقط محدود به حوزه دانش خواهد بود. اما این به معنای آن نیست که کلا آموزش دانش را باید رها کرد. آموزش دانش ضروری است. آنهم نه آموزش دانش موسوم به پایه، ممحض شده در کتابهای درسی؛ بلکه آموزش دانش کاربردی و مورد نیاز. دانش کاربردی در زمینههای مختلفی وجود دارد، که شاگردان باید آن را بیاموزند. بسیاری از مباحث ریاضی، از جمله همان مباحثی که بالاتر از آن مثال زدیم، نظیر تقسیم دورقمی و محاسبات اعشاری و نظایر آن، نمونههایی از دانستههای ضروری است که شاگردان باید بیاموزند.
رویکرد زیرک میتواند به مربی این فرصت را بدهد که بستر یادگیری چند سطحی را در یک یادگیری همه جانبه و ماندگار فراهم کند.
اتفاقا رویکرد زیرک میتواند به مربی این فرصت را بدهد که بستر یادگیری چند سطحی را فراهم کرده، و شاگردان را درگیر یادگیری محتوای دانشیای بکند، که با توجه به نیاز و شرایط هر یک از شاگردان، برای آنها مناسب و ضروری است، آنها را با سرعت خودشان در یادگیری این دانشها درگیر کند، و تا یادگیری همه جانبه و ماندگار، و رفع خلاءهای یادگیری آنها، آنها را در آن مبحث درگیر نگه دارد.
این آزمون در شرایطی که نظام رسمی هنوز از چنگال کتابهای درسی کلیشه شده خلاص نشده است، میتواند به شاگردان کمک کند با سرعت بیشتری در حد توانمندی خود، این مباحث را گذرانده و در آن توانمندی واقعی پیدا کنند، و سپس به موضوعات کاربردی و مورد علاقه خود بپردازند. در این حالت آزمون زیرک، همان مباحث کتابهای درسی و فراتر از کتاب را طبق برنامه کتابهای درسی، به شاگردان ارائه میکند، و آنها را در آن جلو میبرد.
همچنین در صورتی که امکان یادگیری مستقل از کتابهای درسی و مبتنی بر نیاز و ویژگیهای شاگردان هم فراهم شود، این امکان را فراهم کند که شاگرد را در حرکت با تمام توان در جهت ارتقاء توانمندیهای متناسب و در زمینه استعدادهای بالقوهاش، پشتیبانی کند. در این حالت آزمون زیرک میتواند در جهتهای مختلفی وارد شود، که شاگردان، در درگیر شدن با مباحث متعدد، بستگی به شرایط محیطی، استعدادها، علاقه و نیاز خود، وارد می شوند. و بدین صورت از یادگیری شاگرد حمایت و پشتیبانی کرده، و یادگیری دانش او را تقویت و تثبیت می کند.
مشی متعادل
این دو سوال، متاسفانه دو وجه برداشتی نادرست از مباحث مطرح شده است. برداشتی که در یک سو افراد به واسطه آن تصور میکنند، یا باید آموزش دانش را کنار گذاشت و از هر گونه آزمونی خودداری کرد، یا در سوی دیگر، به شکل ماشینی، تمام آموزش را مبتنی بر این آزمون قرار داد، و همه ابعاد آموزش را به آن منحصر کرد.
نه آموزش دانش و ارزیابی آن را باید رها کرد، و نه باید در آن غرق شد؛ بلکه به اندازه و متعادل از آن در جای خود استفاده کرد.
این برداشت نادرست گاه از سوی افرادی که برای کسب اطلاع، این مباحث را مطالعه میکنند، و گاه منتقد آن نیز هستند، صورت گرفته، و اکثرا نیز انتقادشان از همین منظر است. و گاه افرادی که این رویکرد را پذیرفته و در درون مدارس با این رویکرد فعالیت میکنند نیز، درگیر این برداشت نادرست شده، و متاسفانه با رها کردن آموزش دانشهای ضروری، یا غرق شدن در آزمونهای متعدد، ضربه بزرگی به تجربه رویکرد در مدرسه خود میزنند. نه آموزش دانش و ارزیابی آن را باید رها کرد، و نه باید در آن غرق شد؛ بلکه به اندازه و متعادل از آن در جای خود استفاده کرد.
*****
هنوز ابعاد دیگری از مسئله ارزشیابی باقی مانده که باید به آن پرداخته شود. در یادداشتهای بعدی، به ابعاد دیگری از این مسئله خواهیم پرداخت ان شاء الله. الحمد لله رب العالمین.
[1] - دانشنامه قرآن و حدیث جلد دوّم، ص 226، نهج البلاغة: الحکمة 359 ، غرر الحکم: ج 3 ص 295 ح 4522 نحوه ، بحار الأنوار: ج 70 ص 73 ح 27.
انتهای پیام/
از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل FarsPanjarehTarbiat@gmail.com مکاتبه فرمائید.